English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (113 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
several U جدا مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
byte U کامپیوتر با طول کلمه مختلف
bytes U کامپیوتر با طول کلمه مختلف
database U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
databases U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
collage U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
syntax U هم اهنگی قسمتهای مختلف
flexibility U توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
gather U دریافت داده از منابع مختلف
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
integrated U پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
word U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
worded U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
machine U کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machined U کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machines U کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
collection U عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections U عمل دریافت داده از منابع مختلف
highway U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
allocation U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
allocations U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
bus U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
language U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
colour U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour U احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود
colours U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours U احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
carrier U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
carriers U روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
share U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shares U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
distribute U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute U عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distribute U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute U سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distribute U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributes U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes U عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distributes U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes U سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distributes U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributing U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing U عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distributing U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributing U سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distributing U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
contrast U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasted U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasting U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasts U اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
off U مختلف
wind tunnel U معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
wind tunnels U معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
portable U برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
portable U که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند
caste U طبقات مختلف مردم هند
castes U طبقات مختلف مردم هند
unique U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
uniquely U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
precedent U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedents U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
feed U وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
feeds U وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
multiple U حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
general U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
generals U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
filter U انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها
filter U الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filters U انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها
Other Matches
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage U [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis U همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm U انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
frequencies U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous U مختلف الجنس و مختلف النوع
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
diverse U مختلف
divergent U مختلف
discrepant U مختلف
varying U مختلف
various U مختلف
sundry U مختلف
miscellaneous U مختلف
variegated U مختلف
disparate U مختلف
dissimilar U مختلف
heterochromatic U مختلف اللون
polyphyletic U مختلف الاجداد
variate U مختلف کردن
variant U گوناگون مختلف
half breed U از نژاد مختلف
asynchronous U مختلف الزمان
diversely U به اشکال مختلف
two discrepant stories U دو حکایت مختلف
polyphyletic U از نژادهای مختلف
variously U بطور مختلف
diverse U مختلف مخالف
miscellaneous works U کارهای مختلف
half caste U ازنژاد مختلف
intercollegiate U بین کالجهای مختلف
multi tone horn U بوق با اصوات مختلف
disjunctive U دارای دو شق مختلف فصلی
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
miscellanist U نویسنده مطالب مختلف
diversiform U دارای اشکال مختلف
heterochromatic U دارای رنگهای مختلف
interracial U بین نژادهای مختلف
interrace U بین نژادهای مختلف
stock market U بورس کالاهای مختلف
various books U کتابهای گوناگون یا مختلف
varisized U دارای اندازههای مختلف
stage U مراحل مختلف یک موشک
international U مربوط به کشورهای مختلف
plugging U ورودی که به وسایل مختلف
plug U ورودی که به وسایل مختلف
eccentric U مختلف المرکز بودن
eccentrics U مختلف المرکز بودن
internationals U مربوط به کشورهای مختلف
The various strata of society. U طبقات مختلف اجتماع
run around <idiom> U گردش درمناطق مختلف
stock markets U بورس کالاهای مختلف
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
variform U گوناگون مختلف الشکل
stages U مراحل مختلف یک موشک
rank and file U شئون مختلف نظامی
process U مراحل مختلف چیزی
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
plugs U ورودی که به وسایل مختلف
multifarious U دارای انواع مختلف
processes U مراحل مختلف چیزی
holdalls U جعبه اسبابهای مختلف
holdall U جعبه اسبابهای مختلف
allomorph U تصاریف مختلف کلمه یا فعل
interstates U بین ایالتها وکشورهای مختلف
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
middling U اجناس مختلف از درجه متوسط
polytechnic U وابسته به علوم عملی مختلف
interdisciplinary U مربوط به رشتههای مختلف علمی
interstate U بین ایالتها وکشورهای مختلف
general purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف
bipolar U تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
catamaran U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
adapter U دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
fun house U محل سرگرمی وتفریحات مختلف
FTAM U بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
figure skate U اسکیت با انجام حرکات مختلف
polytechnics U وابسته به علوم عملی مختلف
homonymous U دارای دویاچند معنی مختلف
interbreed U نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
scatter around <idiom> U غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
outcross U امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
stochastic U دارای تغییردر مواقع مختلف
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
walleyed U انواع مختلف اردک ماهی
walleye U انواع مختلف اردک ماهی
multi rate meter U کنتور با چند نرخ مختلف
cat's cradle U ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
polytechnical U وابسته به علوم عملی مختلف
circuit training U انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
teratoma U تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
halftones U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
pantheon U معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
pantheons U معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
sprint relay U مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
all purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
separate opinion U رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
point U سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
topology U روش اتصال عناصر مختلف شبکه
pages U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
paged U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
page U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
packages U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
package U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
polytechnic U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnics U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
whistle-stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
halftone U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
intermarriage U ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
eurybathic U قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
polytechnical U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
playback rate scale factor U صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
multiplex U داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
inequilateral U دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
family U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
variance U اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
masking U عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
families U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
varriform U دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
outbreed U جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
assembly U قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
tours U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
interrogation U ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
touring U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
toured U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
self- U سیستمی که خود را با کارهای مختلف تط بیق میدهد
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
gutta percha U هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
intermarried U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
glottochronology U مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
intermarry U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
multi disk U وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi platform U که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
olympic trench shooting U مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
tour U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
intermarrying U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
time chart U جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
storage U مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
interrogations U ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
remaining velocity U سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
roving gun U توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
adhesion آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
collect transfer U بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
transistors U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
hereford round U مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
scatter load U بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
diachronic U تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
self supporting country U کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
parquetry U منبت کاری فرش کف اطاق با چوبهای مختلف
reddendo singula singulis U الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
cankerworm U نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
pleomorphic U چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
record U سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
instar U حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
articulation U [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
balun U مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند
adhocism U [طراحی کامل و جداگانه قسمت های مختلف یک ساختمان]
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
scatter read U دستیابی وخواندن داده ذخیره شده در محلهای مختلف
hue U [نقطه جدا کردن رنگ های مختلف از یکدیگر]
channel U رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
dilly U وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
eurytherm U موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
globetrotters U کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
target diving U شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
phylesis U مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com